سواد رسانه ای چیست؟
سواد رسانهای یک نوع درک متکی بر مهارت است که میتوان براساس آن انواع رسانهها را از یکدیگر تمیز داد، انواع تولیدات رسانهای را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. همچنین سواد رسانهای آمیزهای از تکنیکهای بهرهوری مؤثر از رسانهها و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانهها از یکدیگر است.
به بیانی دیگر، سواد رسانه ای (Media Literacy) مجموعهای از مهارتهای قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل و ایجاد انواع پیامهای رسانهای اشاره دارد و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار میرود. برای حرکت در محیط رسانهای پیچیده امروز باید قادر به درک بهتر پیامهای رسانهای باشیم.
تاریخچه سواد رسانه ای
تاریخچه پیدایش سواد رسانهای، به سال ۱۹۶۵ باز میگردد. مارشال مکلوهان اولین بار در کتاب خود تحت عنوان “درک رسانه، گسترش ابعاد وجودی انسان”، این واژه را بکار برد و نوشت: زمانی که دهکدۀ جهانی تحقیق یابد، لازم است انسانها به سواد جدیدی بنام سواد رسانهای دست یابند. فرهنگ دیگر در چارچوب مرزهای جغرافیایی تعریف نمی شود. فرهنگ را هم مردم دنیا می سازنند.
” تئوری سواد رسانهای شناختی” توسط جیمز پاتر (متولد ۱۹۵۸ در انگلستان) مطرح شده است. دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ را باید دهههای پیوند و ارتباط این حوزه یعنی حوزه سواد رسانهای با تفکرات انتقادی دانست. در این سالها، دپارتمانهای دانشگاهی تحلیل فیلم در سراسر ایالات متحده و انگلستان، کار خود را آغاز کرده و فیلمهای روز را مورد تحلیل قرار دادند. اینگونه از سواد، در کانادا به عنوان اولین کشور، به صورت رسمی از طرف نظام آموزش و پرورش پذیرفته و جزء برنامههای درسی مدارس گنجانده شد .
برای اولین بار در سال ۱۹۲۹ گروه آموزشی لندن از معلمان خواست تا مهارت های خاص تحلیل و ارزشگذاری فیلم را به دانشآموزان بیاموزانند که این مسئله پس از سال ۱۹۹۰ نیز در آمریکا به طور جدی مورد توجه قرار گرفت.
کانادا یکی از قویترین جنبش های سواد رسانهای را در دنیا دارد و سازمان “شبکه آگاهی رسانهای” به عنوان سازمانی برجسته در این کشور مستقر است. انگلستان و استرالیا در زمرهی پیشگامان و سرامدان آموزش سواد رسانه ای هستند.این رشد تا حدودی مدیون NGO ها یا انجمن ها و مؤسسات سواد رسانه ای و سازمان هایی بوده است که از اعضای آموزشگر تشکیل شده اند.
همچنین،کانادا در مرحله ی بسیار پیشرفت های از آموزش سواد رسانه ای است. برای مثال، در ایالت اونتاریو از سال ۱۹۸۷ به اینسو،گذراندن درسهایی در این رشته در کلاس های مقاطع تحصیلی گوناگون ضروری است.کشورهای دیگر هم در این زمینه از قافله عقب نمانده و رشد خوبی داشته اند; از جمله زلاندنو،شیلی،هند،اسکاتلند،آفریقای جنوبی،ژاپن، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و اردن.
پیشگامان عرصه آموزش سواد رسانه ژاپن و کانادا می باشند که برای حفظ فرهنگ خود از کشورهای همسانه و جلوگیری از تحریف و تغییر در آنها اقدام به این کار کردند. در کشور کانادا از زمان کودکی در کتابهای درسی به آنها آموزش می دهند که این آموزش ها برای حفظ هویت ملی خود در برابر کشور همسایه آمریکا است.
در کشور ژاپن برای اینکه که فرهنگ و تمدن خود را از نفوذ بازدارد ابزارها و منابع زیادی را در اختیار مردم و نخبگان خود قرار داده است تا به هر صورتی در دو سطح اول به مردم خود نشان دهند که چطور می توان یک واقعیت را وارونه نمایش داد که باور پذیر باشد و با گوشه ای از آن را به نفع خود تحریف کرد و با این آموزش ها قدرت استدلال و تجزیه و تحلیل مردمشان را ببرند و دوم اینکه فرهنگ خود را در قالب های مختلف رسانه ای فیلم و کارتون – صدا – بازی های رایانه ای و … هم به مردم خود و هم جهانیان نمایش دهند.
پروژه های سواد رسانه ای در کشورهای گوناگون به لحاظی چند با هم تفاوت دارند؛ ازجمله تفاوت در بستر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موجود در بین کشورهای جهان اول و سوم. بسیاری از کارگاهها و برنامه های سواد رسانه ای آمریکا حمایت گرانه و تدافعی هستند.آنها تلاش دارند، مصرف کننده را در برابر پیامها و تصویرهای اغواگران و برنامه های تفریحی، خبری و تبلیغی رسانه ها واکسینه کنند.در استرالیا بر جنبه های زیبایی شناسانه و معنی شناسی تأکید دارند. در بریتانیا و کشورهای آمریکای لاتین با زیر ذره بین بردن صنعت رسانه ای، سلطه ی کشورها و دولت را برای نیل به تواناسازی مصرف کنندگان رسانه، برجسته می سازند.
ایران با وجود اینکه قدمت سواد رسانه ای در جهان به بیش از سه دهه می رسد اما زمان اندکی از ورود آن به ایران می گذرد. به همین خاطر، در کشور ما مبحث فوق العاده جوانی محسوب می شود که عمر آن تنها به ۳ الی ۴ سال میرسد.